تورك مشاهير و مفاخير لر
AZƏRBAYCAN,QAŞQAE,TÜRKMƏN,XƏLƏC ،ƏFŞAR VƏ...
+0 به يه ن
یاییلیب : چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : سياست و مدنيت | 0 باخيش لار


زنان* آمازون* در آذربايجان* 
آمازونها قبيله* اي* از زنان* جنگجو بودند كه* هيچ* مردي* را ـ به* غير از زمانهاي* ويژه* ـ به* قبيله* راه* نداده* و براي* خود ملكه* اي* جنگجو داشتند كه* قدرت* سياسي* نظامي* قبيله* را در اختيار داشت* . آنها روزگار طولاني* در آذربايجان* سكونت* داشته* و براي* خود حكومتي* به* پايتختي* شهر بردع* داشتند .
آمازون* لفظي* يوناني* و متشكل* از دو بخش* «آ» و «مازون*» است* . «مازون*» يعني* «پستان*» و «آ» حرف* نفي* در زبان* يوناني* است* و معني* آن* «بي* پستانها» مي* شود چه* زنان* آمازون* براي* اينكه* بتوانند بهتر شمشير زني* و تيراندازي* نمايند يكي* از پستانهايشان* را مي*بريدند و يكي* ديگر را براي* شير دادن* نگه* مي* داشتند . اكثر نويسندگان* معتقدند كه* آنها پستان* سمت* راست* را مي* بريدند ولي* فردوسي* در شاهنامه* معتقد است* كه* آنها پستان* سمت* چپ* را مي* بريدند . او در اين* مورد مي* نويسد :
سوي* چپ* بكردار جوينده* مرد كه* جوشن* بپوشد بروز نبرد
سوي* راست* پستان* بسان* زنان* بسان* يكي* نار بر پرنيان*
زنان* آمازون* داراي* جامعه* بي* طبقه* بوده* و همه* با هم* برابر بودند و كسي* را بر كسي* برتري* كلي* نبود . آنها همگي* با هم* براي* پيشبرد اهداف* قبيله* كار و كوشش* مي* كردند و همگي* در سود و زيان* امورات* قبيله* شريك* بودند .
«حمدالله* مستوفي*» در كتاب* «نزهة* القلوب*» در مورد زنان* آمازون* مي* نويسد :
«هر كاري* كه* جهت* نظام* امور دنيوي* ، مرد آنرا بايد كرد از فلاحت* و صناعت* و. غيره* آن* ، آنجا همه* زنان* كنند و هر چيزشان* كه* حاصل* شود همه* را با هم* شركت* بود و بزرگي* و كوچكي* و نزاع* جهت* سود و زيان* در ميان* ايشان* نيست* و زيادت* جويي* و تنعم* طلبي* و زينت* خواهي* و ذله* بندي* به* معتقد ايشان* حرام* است* الحق* خوش* مذهبي* و روشي* دارند و جنين* زنان* را بر بسيار مردم* ترجيح* و تفضيل* است*»
زنان* آمازون* داراي* ملكه* هاي* مشهور از جمله* ملكه* هيپوليته* ، ملكه* ميرنيا ، ملكه* پانتزيله* ، ملكه* اسپاترا ، ملكه* تومروس* و ملكه* تالس* تريس* بودند . ملكه* اسپاترا همسر آمركس* حكمران* تركان* سكائي* آذربايجان* بود كه* در كشمكش* دائمي* با كورش* كبير بسر مي*بردند! چون* كوروش* همواره* سعي* مي* كرد تا بزور شمشير و نيزه* به* متصرفات* خود بيافزايد .
در جنگي* كه* آمرگس* با كورش* كبير كرد عليرغم* دلاوريهايش* شكست* خورد و اسير گرديد . كوروش* به* ملكه* اسپاترا پيغام* داد كه* با اسير شدن* شوهرش* بهتر است* كه* بدون* مقاومت* تسليم* شود ولي* ملكه* اسپاترا به* همراه* دويست* هزار از زنان* آمازون* و سيصد هزار از تركان* سكائي* به* مقابله* كوروش* شتافت* و در طي* جنگي* سهمگين* كوروش* پادشاه* ايران* را شكست* سختي* داده* و او را اسير نمود . چون* پادشاه* هر كدام* از طرفين* مخاصه* در دست* ديگري* اسير بود لذا قرار بر مبادله* اسرا گرديد و كوروش* كبير با آمرگس* سكائي* مبادله* شد .
دنباله* اين* مناقشات* به* زمان* حكمداري* ملكه* تومروس* كشيده* و عاقبت* جنگ* بزرگي* دوباره* ميان* كوروش* كبير و ملكه* آمازونها كه* رهبري* سكائيان* را نيز در دست* داشت* در گرفت* .
در جنگ* اول* ، كوروش* كبير به* حيله* پسر ملكه* تومروس* را كه* فرمانده* تركان* سكائي* بود گرفتار كرد و كشت* و اين* مسئله* موجب* خشم* ملكه* تومروس* گرديد .
ملكه* تومروس* كه* ـ بروايتي* دختر افراسياب* و بروايتي* از نوادگان* او بود - در رأس* يك* ارتش* بزرگ* سكائي* – آمازوني* به* مقابله* كوروش* كبير شتافت* و طي* جنگي* مخوف* سپاهيان* كوروش* را تار و مار و خود او را اسير كرد . به* دستور ملكه* سر كوروش* را در طشتي* بريده* و آنرا در ميان* طشت* خون* انداختند و ملكه* تومروس* خطاب* به* سر بريدة* كوروش* كبير !گفت* :
«در زندگي* از خون* خوردن* سير نشدي* اكنون* ] از خون* خود [ بنوش* تا سير شوي*»
اكثر شعرا و نويسندگان* آذربايجان* از اين* ملكه* آمازوني* آذربايجان* در اثرهاي* خود بانام*
احترام* آميز «آنام* تومروس*» (مادرم* تومروس*) با عزت* و حرمت* فوق* العاده* ياد مي* كنند و او را از ملكه* هاي* نمونه* آذربايجان* مي* شمرند .
از ديگر ملكه* هاي* جنجالي* آمازونها ملكه* تالس*تريس* يا ملكه* نوشابه* بود كه* ملاقات* او را با اسكندركبير را مورخين* ثبت* كرده*اند زنان* آمازون* گويا در اطراف* رودخانه* هاي* كر و ارس* زندگي* مي* كردند چه* مرحوم* تربيت* در شرح* حال* قطران* به* مناسبتي* به* همين* مسئله* اشاره* كرده* و بصراحت* مي* نويسد:
«كرزن* و كركر عبارت* از دو ملتي* است* كه* يكي* از آنها جوزن* ، كرزوان* يا كرميان* ميباشد كه* فعلا" موجود هستند و ديگري* ملتي* بودند كه* سرا شيب* سلسله* جبال* قفقاز از رود كر تا ارس* ] در جمهوري* آذربايجان* [ جايگير شده* و با آمازونها هم* حدود و معاشر بودند »
فردوسي* پايتخت* زنان* آمازون* را بنام* «هروم*»
مي* خواند كه* اسم* قديمي* «بردع*» از شهرهاي* آذربايجان* بود او در سفر اسكندر به* شهر زنان* و نوشتن* نامه* به* ملكه* آنجا مي* نويسد :
هي* رفت* با نامداران* روم* بدان* شارساني* كه* خواني* هروم*
بفرمود تا فيلسوفي* ز روم* برد نامه* نزديك* شهر هروم*
نظامي* گنجوي* شاعر بزرگ* آذربايجان* در مورد نام* قديمي* و نام* جديد شهر زنان* در اسكندرنامه* خود چنين* توضيح* مي* دهد :
هرومش* لقب* بود ز آغاز كار كنون* بردعه* اش* خواند آموزگار
َمقدسي* تاريخ* و جغرافيا نويس* بزرگ* مسلمان* از شهر بردعه* بنعوان* «بغداد آذربايجان*» در دورة* خود ياد مي* كند . ملاقات* ملكه* تالس* تريس* يا نوشابه* با اسكندر كبير از مباحثه* انگيزترين* بخشهاي* اسكندر نامه* هاست* و بالاتفاق* تمام* سرايندگان* و نويسندگان* بر پاكدامني* و عفت* و عدالتخواهي* و آگاهي* به* رموز سياست* جهاني* اين* زنان* اشارات* مختلف* دارند .
اسكندركبير كه* خود بعنوان* سفير به* همراه* نامه* و پيغامي* از طرف* خود با لباس* مبدل* براي* وادار كردن* ملكه* تالس* تريس* به* پيش* او رفته* بود از طرف* ملكه* آمازونهاي* آذربايجان* مورد شناسايي* قرار گرفته* و وقتي* مورد انكار واقع* مي*شود ملكه* آمازونها با نشان* دادن* تصوير حكمرانان* جهان* از جمله* تصوير خود اسكندر به* او مي* گويد كه* تو اسكندري* نه* سفير اسكندر و اضافه* مي* كند:
مرا خواندي* و خود بدام* آمدي* نظر پخته*تر كن* كه* خام* آمدي*
در خاتمه* اينجانب* نظريات* خود را در مورد محل* جغرافيايي* زندگي* زنان* آمازون* با توجه* به* منابعي* كه* در اختيار دارم* بدين* طريق* مي*توانم* فورموله* كنم* : مسكن* اوليه* زنان* آمازون* بر طبق* شواهد تاريخي* مورخين* يونان* بايد كرانه* هاي* درياي* اژه* بويژه* شهر ازمير تركيه* باشد كه* بتدريج* به* طرف* درياي* سياه* در شمال* تركيه* « برابر آخر حد روم* از ناحيت* شمال*» كشيده* شده* و در اطراف* جلگه* هاي* دانوب* و مخصوصا” دامنه* هاي* قفقاز ساكن* شدند . زنان* آمازون* در سالهاي* بعد از شمال* دامنه* هاي* قفقاز به* طرف* جنوب* سرازير شده* «در سراشيب* سلسله* جبال* قفقاز از رود كر تا ارس* » جايگير شده* و در آنجا حكومت* مستقلي* به* پايتختي* شهر «بردعه*» در آذربايجان* تشكيل* مي* دهند
زنان* آمازون* در ادامه* مهاجرت* تاريخي* خود وارد تركستان* چين* به* مسافت* پانزده* روز از شهر سمرقند شده* و در آنجا شعبه*اي* از طريق* بزرگراه* قره* قورم* وارد پاكستان* و هندوستان* و مالزي* و فيليپين* شده* و شعبه*اي* به* طرف* چين* و كره* و ژاپن* و سيبري* ادامه* مسير مي* دهند آمازونها بعد از سكونت* متوالي* در مناطق* ترك* نشين* سيبري* از طريق* تنگه* برينگ* از آسيا خارج* شده* و به* آلاسكا در آمريكا وارد و در نهايت* در محل* فعلي* خود در اطراف* رودخانه* آمازون* در ميان* جنگل*هاي* صعب*العبور آمازون* سكونت* اختيار مي* كنند .
بدين* ترتيب* قومي* از زنان* قهرمان* كه* روزي* آسيا و افريقا و اروپا را با جنگهاي* خود به* لرزه* در آورده* و جنگهاي* مشهوري* به* راه* انداخته* بودند وارد آمريكا گرديده* و در ميان* جنگلهاي* مخوف* برزيل* ساكن* مي* شوند .
اميد است* تحقيقات* محققين* ديگر پرده* از رازهاي* ديگري* از اسرار زندگي* اين* زنان* قهرمان* آذربايجان* بردارد 




اين نقاشي در موزه بوستون امريكا نگهداري ميشود
نقاشي هاي ديگري هم وجود دارد كه در موزه لوور پاريس نگهداري ميشود
یارپاق لار :


Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : Blogskin.ir