تورك مشاهير و مفاخير لر
AZƏRBAYCAN,QAŞQAE,TÜRKMƏN,XƏLƏC ،ƏFŞAR VƏ...

متولد : 1335شهرستان ميانه

متاهل و داري 3 فرزند

نام پدر: سيف اله، شغل معلم

تحصيلات:

...

آرديني اوخو
+0 به يه ن
یاییلیب : چهارشنبه 12 مرداد 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : علمي،فرهنگي،تاريخي | 0 باخيش لار

 

ميرزا حسن مهدي اوغلو 1851-جي ايل جولايين 5-ده تبريز شهرينده روحاني عايله‌سينده آنا‌دان اولموشدور. او، توركمن‌چاي آنلاشماسيندان 23 ايل سونرا دونيايا گلسه ده، وطني هله ده آغري-آجيلاردان قورتارماميشدي. روسيانين ساواش زاماني ووردوغو ضرر آزميش كيمي، آرازين سول ساحيللريني اؤز مستملكه‌سينه چئويرميش، قاجار سولاله‌سيني آغير تضمينات اؤده‌مگه مجبور ائتميشدي. او دؤنم اوچون اولدوقجا بؤيوك اولان وسايط خالقدان توپلانا‌راق روسيايا گؤندريلميشدي.

آنا ديلي توركجه‌نين ديشيندا عرب و فارس ديللريني ده مكمل بيلن، ايلك تحصيليني دؤنمي‌نين گؤركملي ضيا‌ليسي آتاسي ملا مهدي‌دن آلان حسن ده آتاسي كيمي مدر‌سه‌ده چاليشان بير روحاني اولدو. 1896-1875-جي ايللرده ايستانبولدا تبريزلي ميرزه نجفعلي خان و آقا محمد طاهرين نشر ائتديگي "اختر" قزئتينده‌كي بير مقاله گنج حسن‌ين عؤمور يولونو دگيشدي، پئشه سئچمه‌سينده يول گؤسترن اولدو. ايران مطبوعاتي تاريخينده ايلك مهاجر قزئت اولان "اختر"‌ده‌كي "آوروپادا هر مين نفردن اون نفري ساوادسيز، ايراندا ايسه هر مين نفردن اون نفري ساوادلي‌دير. بو نقصان اليفبانين چتينليگي و تدريس اصولونداكي قصورلاردان ايره‌لي گلير... ايراندا دا آوروپا ساياغي مكتب‌لر اولما‌لي‌دير" فيكيرلري سانكي اونو سيلكه‌له‌دي.

 



آرديني اوخو
+0 به يه ن
یاییلیب : سه شنبه 10 خرداد 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : علمي،فرهنگي،تاريخي | 0 باخيش لار
speaker_zadeh.jpg مشهور به لطفي ع. زاده دانشگاه بركلي در كاليفرنيا و بنيان‌گذار نظريهٔ منطق فازي (Fuzzy Logic) است. در بخش يادكرد منابع اكثر متون فني مربوط به منطق فازي نام او به صورت "Zadeh" ذكر مي‌شود. وي در ۱۵ بهمن ۱۲۹۹ خورشيدي (۴ فوريه ۱۹۲۱ ميلادي) در شهر باكو در جمهوري آذربايجان متولد شد. پدرش روزنامه‌نگاري ايراني از اهالي اردبيل و مادرش پزشك كودكان و اهل روسيه بود. لطفي تحصيلات ابتدائي خود را در همين شهر و بزبان روسي آغاز نمود. والدين لطفي درپي قحطي و نايابي كه پيامد سياست‌هاي اشتراكي سازي استالين بود، ناچار به ترك باكو و مهاجرت به ايران شدند. وي در تهران در دبيرستان البرز (به نام پيشين: مدرسه مسيونري) و در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد. لطفي زاده در امتحانات دانشگاه تهران مقام دوم را كسب نمود در سال ۱۹۴۲ رشته الكترونيك را در اين دانشگاه با موفقيت به پايان رساند و در طي جنگ دوم جهاني به ايالات متحده مهاجرت نمود. در دانشگاه فني ماساچوست (ام.آي.تي) آمريكا ادامه تحصيل داد و در سال ۱۹۴۶ درجه كارشناسي ارشد در مهندسي برق را دريافت نمود. تحصيلاتش را در ام.آي.تي و دانشگاه كلمبيا پي گيري كرد. وي در دانشگاه كلمبيا با تدريس در زمينه «تئوري سيستم‌ها» كارش را آغاز كرد. سپس به تدريس در چند دانشگاه معتبر آمريكا پرداخت. در سال ۱۹۵۹ به بركلي رفت تا به تدريس الكتروتكنيك بپردازد. از سال ۱۹۶۳ ابتدا در رشته الكتروتكنيك و پس از آن در رشته علوم كامپيوتر كرسي استادي گرفت. پروفسور لطفي زاده به طور رسمي از سال ۱۹۹۱ بازنشسته شده‌است، وي مقيم سانفرانسيسكو است و در آنجا به پروفسور «زاده» مشهور است. پروفسور لطفي زاده به هنگام فراغت به سرگرمي محبوبش عكاسي مي‌پردازد. او عاشق عكاسي است و تاكنون شخصيت‌هاي معروفي همچون رؤساي جمهور آمريكا، ترومن و نيكسون، رو به دوربين وي لبخند زده‌اند. سرگرمي ديگر پروفسور لطفي زاده HI FI است. او در اتاق نشيمن خود بيست و هشت بلندگوي حساس تعبيه نموده تا به موسيقي كلاسيك با كيفيت بالا گوش كند. پروفسور لطفي زاده داراي بيست و پنج دكتراي افتخاري از دانشگاه‌هاي معتبر دنياست، بيش از دويست مقاله علمي را به تنهايي در كارنامه علمي خود دارد و در هيأت تحريريه پنجاه مجله علمي دنيا مقام «مشاور» را داراست. وي يكي از پژوهشگراني است كه داراي بيشترين يادكرد (Highly-Cited) در مقالات علمي دنيا مي‌باشد. با توجه به نقش منطق فازي در پيشرفت‌هاي نظري و عملي علم، نام پروفسور زاده در كنار فيلسوفان تاريخ علم ازجمله ارسطو (بنيانگذار منطق صفر و يك) و افلاطون ثبت شده‌است. او با في زاده ازدواج كرده و يك دختر بنام استلا و يك پسر بنام نورمن زاده دارد. وي در سال ۲۰۰۹ موفق به اخذ نشان افتخار بنجامين فرانكلين گرديد.

+0 به يه ن
یاییلیب : پنجشنبه 15 اردیبهشت 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : علمي،فرهنگي،تاريخي | 0 باخيش لار

« باني نخستين كودكستان ايران »
كمتر كسي را مي توان يافت كه به نام ميرزا جبار باغچه بان آشنا نباشد و اين به لحاظ شهرت منطقه اي اين دانشمند شهير آذربايجان است كه خدمات بي شائبه ايشان زبانزد خاص و عام مي باشد.


باغچه بان در سال 1364 ه. ش در شهر ايروان متولد شد. در جواني به شغل معلمي پرداخته و با روزنامه « ملانصر الدين » همكاري مي كرد، وي پس از بازگشت به موطن آباء و اجداد خويش، در سال 1303 اولين كودكستان ايران را در تبريز به نام «باغچه اطفال» تاسيس نمود و كلاسي براي تعليم كودكان كر و لال بنيان نهاد و بعدا نظير اين آموزشگاه را در شيراز و سپس در تهران داير نمود. باغچه بان در سال1323 ه .ش مجله زبان را منتشر ساخت. ايشان شاعري توانا و نويسنده اي چيره دست بود كه از وي كتاب هاي متعددي باقي مانده است. باغچه بان بعد از 81 سال خدمت به جامعه در سال 1345 ديده از جهان فرو بست.



پروفسور رحيم رحمان زاده رئيس مركز بين*المللي جراحي مفاصل و استخوان برلين و پايه گذار جراحي مدرن ارتوپدي و تروماتيك ارتوپدي در سطح بين*المللي اصالتاً آذربايجاني و متولد شهرستان 

شبستر است. وي فرزند قاضي و وكيل حاج يوسف رحمانزاده و نوة مقاطع كار معروف، حاج علي احمد رحمان زاده بود. يكي از مهمترين متدهاي جراحي وي، ارائه و گسترش نظريه كاشتن 

اعضاء مي باشد.

وي در 18 سالگي به تركيه رفت و تحصيلات پزشكي عمومي خود را در استانبول تركيه گذراند. پس از آن براي تكميل تحصيلات تخصصي خود در رشته جراحي عمومي و جراحي تصادفات 

ارتوپدي راهي آلمان شد. رحمان زاده در دانشگاه <ماينز> به مقام پروفسوري نايل آمد و از سال 1973 رياست كرسي جراحي دانشگاه برلين را برعهده گرفت. او به عنوان پايه گذار 

جراحي مدرن ارتوپدي، تكنيك*هاي جراحي خاص در اين رشته را ابداع كرد. پروفسور رحمان زاده درحال حاضر به عنوان پرزيدنت سمينارهاي اروپايي و جهاني مقام پرزيدنتي جمعيت جراحان 

ارتوپدي تصادفات و سوانح، جمعيت جراحان پلاستيك آلمان و جمعيت جراحان عمومي اين كشور را نيز برعهده دارد. اين همه در حالي است كه تاكنون هيچ تبعه خارجي موفق نشده است به اين 

مدارج علمي در كشور آلمان دست يابد. وي همچنين برنده جايزه جراحي و داراي مدال درجه يك لياقت از رئيس جمهوري آلمان به واسطه نوآوري*هاي مهم و بديع در رشته ارتوپدي است. از 

پروفسور رحمان زاده تاكنون مقالات، تا ليفات و كتب متعددي در زمينه ارتوپدي چاپ و منتشر شده است. وي طبق يك برناه زمانبندي شده با بيمارستان ميلاد در تهران قرارداد همكار امضا نموده 

است.
تحصيلات
بعد از اتمام مدرسه و دانشكدة البرز تهران، در دانشگاه استانبول تركيه در رشتة داروشناسي به تحصيل مشغول شد. از سال 1964 در كلينيك دانشگاه جراحي مينز آلمان مشغول به كار شد از 

سال 1970 به عنوان دستيار مدير پزشكي كلينيك براي جراحي تصادفات كلينيك دانشگاه مينز انتخاب شد در سال 1973 به عنوان پروفسورAPL نامزد شد در سال 1975 به عنوان مدير 

كلينيك براي عمل جراحي مربوط به تصادفات و ترميم، در كلينيك دانشگاه بنيامين فرنگ لين برلين انتخاب گرديد در سال 1990 مدير تمامي بخشهاي جراحي در كلينيك دانشگاه شد از اول سپتامبر 

2001 مدير دارويي مئوكلينيك اكنون مدير مركز بين*المللي عمل جراحي مفصل و استخوان در برلين مي باشد
رياست و مديريت
در سالهاي 1977-1988 رياست گروه امور تصادفات دانشگاه برلين در سالهاي 1983-1985 رياست بخش جراحي دانشگاه برلين در سال 1988 سخنگوي بخش كاركنان گروه كاشت 

اعضاء آلمان(AO) در سال 1992 رياست بخش جراحي مربوط به تصادفات آلمان(DGU) در سال 1993 رئيس بخش جراحي پلاستيك و ترميم چهره و مفصل و استخوان آلمان
عضويت
گروه جراحي برلين جراحي مربوط به تصادفات برلين جامعه جراحي آلمان جامعه جراحي مربوط به تصادفات جامعه آلمان عضويت در جامعه ارتوپدي و پزشكي ورزشي آلمان عضويت در جامعه 

جراحي پلاستيكي و ترميم چهره آلمان عضو افتخاري چنديد جامعه جراحي ارتوپدي و تصادفات
افتخارات
سال 1998 كسب نشان لياقت جمهوري فدرال آلمان از رئيس جمهور فدرال Richard von Weizsaker سال 2001 به عنوان عضو افتخاري جامعه عمل جراحي مربوط به 

تصادفات آلمان سال2003 به عنوان عضو افتخاري جامعه عمل پلاستيكي آلمان
انتشارات
بيش از 350 مقاله و نزديك به 350 كتاب، مقاله و جزوات علمي


+0 به يه ن
یاییلیب : چهارشنبه 31 فروردین 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : علمي،فرهنگي،تاريخي | 0 باخيش لار
محمد بن عبد الصبور خوئي تبريزي معروف به؛ حكيم قوبولي

نويسنده: سلطان القرائي، جعفر



محمد بن عبد الصبور خوئي تبريزي معروف به؛ حكيم قوبولي در خوي متولد شده بود و در تبريز اقامت داشت، درعلم طب ماهر و يكي از بزرگان اطبّاي عصر خود در ايران بود. از علوم دينيّه و فنون ادبيّه بهره وافي داشت، مردي كار كرده و عالم پر مايه بود، اوقاتي كه در اصفهان به تحصيل اشتغال داشت، گرفتار مرض هائل شقاقلو گرديده، پايش را بريدند. ابتدا در رشته علوم دينيّه كار مي*كرد، مي*خواست در زمره عالمان دين باشد، وقوع اين حادثه، وضع كارش را عوض كرد، به تحصيل علم طب تمايل يافت و با سعي فراوان به كسب فنون طبّيّه پرداخت تا طبيب معروف زمان خود گرديد. پايش كه بريده شد به جاي آن، پاي چوبين كه روي آن را با چرم پوشيده و به صورت چكمه آورده بودند، نهادند، به سختي و به مددكاري آن پاي چوبين تردد مي كرد، بعدها كه شهرت يافت و به حلقه اطبّاي بزرگ درآمد به حكيم قوبولّي معروف شد و قوبول عبارت از همان نوع پاي چوبين است و موجب شهرت همين. 

محسن ميرزا ميرآخور فرزند عبداللّه ميرزا پسر فتحعلي شاه قاجار در منشآت خود آنجا كه از درد پاي خويش شكايت مي كند مي*نويسد:

»...پاي لنگ است و حوصله تنگ، خيالات پريشان چون خيالات صاحب چرس و بنگ، با اين همه عجب از دوست و دشمن، مرد و زن، پير و جوان، سياه و سفيد، كنيز و غلام، خرد و بزرگ، تاجيك و ترك، عارف و عامي، مكّي و شاهي، هاشمي يا هشامي، مرض را از تمام تمارض فرق نمي كنند يقين دارند كه من در باغ عباس‏آباد با خاطري شاد به زير نارون و سرو آزاد با پاي لنگ به آهنگ: (جائي كه سرو بوستان با پاي چوبين مي چمد) با ملامحمّد قبلّي رقص لكزي مي كنم يا با شيخ نجفقلي چوله و حسين خان نظام الدوله دستمال به دست گرفته چوبي مي كشم...«.اين تلميح مليح محسن ميرزا كه معاصر و شايد مصاحب و معاشر ملامحمد است دلالت صريح دارد كه ملامحمد با پاي چوبين كه قوبول باشد، حركت مي كرده و پاي صحيح و سالم نداشته است.

دكتر سيد محمد خان پزشك معروف عصر ما كه با خاندان حكيم قوبولّي خويشي و پيوستگي دارد از مرحوم ميرزا جبار خان ارفع الحكما پسر ميرزا علي اشرف پسر ملامحمّد حكيم قوبولّي روايت كرد كه او مي*گفت: »پاي جدّ مرا به علت شقاقلوس بريده بودند با قوبول يعني با پاي چوبين رفت و آمد مي*نمود، آن است كه در ميان مردم معروف به حكيم قوبولّي شده بود«.

من هم كساني را در تبريز ديدم كه همين حال را داشتند و با پاي چوبين در كوچه و بازار تردد مي نمودند و مردم آنها را با وصف قوبولّي توصيف مي*كردند و چنانكه پيش از اين گفته شد مراد از قوبول پاي چوبين است كه روي آن را با چرم پوشيده، به صورت چكمه مي*آورند.

قوبول بضمّ اول و ثالث و سكون لام در آخر و واو حاكي از ضمه ماقبل، تركي است، در تبريز به همان معني و به معني تيركش و غلاف اسلحه كمري دوره قديم و ظرف باروت و همچنين به ظروف لوازم و اسباب تنباكو كشي كه از چوب ساخته و روي آنرا با چرم مي*پوشند، اطلاق مي*شود و معني ظريف علي الاطلاق در تمام مصاديق اين لغت مندرج است. در تركي عثماني»قوبور« و در چغتائي »قوپور« خوانند(1) و شايد اصل »قوبول« نيز »قوبور« بوده و با اضافه »لي« به آخر آن را به لام تبديل كرده به ادغام »قوبولي« خوانده‏اند. در تركي در بعضي موارد، را و لام جا عض مي كنند.لفظ »لي« در مورد بحث افاده مالكيّت مي كند.

ميرزا محمد علي خان تربيت در دانشمندان آذربايجان زير عنوان »حكيم قبلّي« مي نويسد كه: »...بدين عنوان (يعني عنوان قوبولّي) بدان جهت شهرت يافته است كه هميشه با قبل و منقل حركت مي كرده و عشق زيادي به غليان داشته است...«.

ميرزا محمدعلي مدرس خياباني رحمه‏اللّه نيز زير عنوان »حكيم قبلّي مولانا محمد« مي نويسد كه: »...از آن رو كه به قليان عشق مفرطي داشته و هر جا كه رفتي اسباب چاي و قهوه و قليان را كه در آن زمان متعارف و در اصطلاح آذربايجاني ها به قبل (با دو ضمه) منقل معروف بود به همراه خود بردي، به همين عنوان قبلّي(با دو ضمه و تشديد لام) شهرت يافته...«.

مرحوم تربيت مرجع نشان نمي دهد و معلوم نيست كه او اين مطلب را از كجا و از كدام مأخذ روايت مي*كند. 

مرحوم مدرس خياباني به اطلاعات خارجي محول مي كند و كاري با صحّت و سقم آن ندارد. در هر حال به موضوعات استحسانيه و مجعولات تاريخيّه اشبه است و ما حقيقت مطلب را از قول نوه صاحب ترجمه نقل و با نوشته مرحوم محسن ميرزا ميرآخور مؤكّد ساختيم و اهل البيت ادري بما فيه.

صاحب المآثر و الآثار (2 ) شرح حال مختصري از او آورده مي گويد: »ملامحمد قبلّي حكيم باشي حضور مبارك بود (يعني ناصرالدين شاه قاجار) و در علم تشريح كتابي مشروح نوشته و مطبوع افتاده (3 )«. سال تولد و وفات وي معلوم نشد، دوره سلطنت فتحعلي شاه قاجار و محمد شاه را به پايان رسانده و پاره‏اي از ايام سلطنت ناصر الدين شاه را درك كرده است. از تأليفات وي كه تا امروز به نظر نگارنده رسيده، رساله »تعليم نامه« است در عمل آبله‏كوبي كه متن فارسي آن با انشاي او است. اين رساله به امر نايب السلطنه عبّاس ميرزا در غره شوال سال 124به زبان فارسي انشا و در سال 1245 به سعي و اهتمام علي پسر حاجي محمد حسين تبريزي معروف به امين الشرع در 56 صفحه با حروف سربي در تبريز به طبع رسيده است. عنوان رساله به نام فتحعليشاه قاجار است، در ديباچه پس از مدح نايب السلطنه عباس ميرزا در كيفيت ايجاد و اختراع آبله‏كوبي با مايه آبله‏گاوي و سبب وصول اين اختراع جديد از مملكت انگليس به ايران بحث مي كند و در باب اهتمام و اصرار نايب السلطنه به تعميم آبله‏كوبي كه چگونه براي رفع وحشت مردم و تشويق و جلب رغبت آنها ابتدا در اولاد خود و امير زادگان، اين عمل جديد را بهر برده و بعد به وسيله حاجي بابا در اطفال رعايا و توده مردم اجرا نموده است به تفصيل سخن مي*گويد. اجمالا فوايد تاريخي دارد و حاوي مطالب سودمند است و با وجود اختصار از نظر تاريخ درخور دقّت.

ديگر كتاب مفصل و مبسوطي است در علم تشريح و فوايد طبّيّه موسوم به»انوار ناصريه« و آن روي سه كتاب وضع شده با اين ترتيب:

كتاب اول ـ در تشريح و مصوّر و اشكال تشريحيّه.

كتاب دوم ـ بحث در امور طبيعيّه طب جديد.

كتاب سوم ـ بحث در معالجات.

مؤلف اين كتاب را در ايّام سلطنت ناصر الدين شاه قاجار تأليف نموده است و آن را در سال 1272 به دستور ناصر الدين شاه به طبع رسانيده‏اند. مصور با تصاوير و نقوش تشريحيّه و با چاپ سنگي است. در پشت ورق اول نام مؤلف را با عنوان: »ميرزا محمد حكيم باشي كل حكماي ايرا« آورده‏اند و فضايل علمي او را بسيار ستوده‏اند و هم در آن صفحه كتاب را به نام »تشريح البشر و توضيح الصور« خوانده‏انمرحوم تربيت در دانشمندان آذربايجان اين سه كتاب را نيز در ضمن تأليفات وي آورده و بحث موجزي در معرفي آنها نموده است:

1ـ خلاصه عباسي به نام نايب السلطنه عباس ميرزا.

2ـ مجمع الحكمتين به نام محمد شاه قاجار.

3ـ ترجمه قصيدة بانت سعاد به فارسي و در مقابل هر بيتي از آن يك رباعي.

در نقشه‏اي كه به سال 1297 هجري قمري براي شهر تبريز ترسيم در مطبعه كربلائي اسد آقا باسمه‏چي در تبريز چاپ گرديده است در ضمن اسامي بعضي ابنيه و عمارات محلّه امير خيز، كاروانسرائي به نام »كاروانسراي حكيم قوبولّي« معرفي مي شود كه علي الظاهر از مآثر اين حكيم ت.

دكتر سيد محمدخان مي گويد كه: او را پسري بود به نام ميرزا علي اشرف، او نيز طبيب بود، شهرت و وجاهت پدر در كارش تأثير بزرگ داشت. ميرزا علي اشرف 5 پسر داشت:

1ـ معاون نظام هدايت (متوفي در 1311 شمسي)، به مشاغل ديواني مي*پرداخت، در يكي از دواير دولتي كار مي*كرد.

2ـ ميرزا خليل خان ملقّب به مشاور السلطان(متوفي در 1316 شمسي)، وقتي در تبريز كارگزار بود.

3ـ ميرزا جليل خان ملقّب به ناصر الحكما (متوفي در 1307 شمسي)، طبيب معروف بود.

4ـ ميرزا جبار خان ملقّب به ناصر الحكما (متوفي در 1327 شمسي) طبيب معروف و از شاگردان طب دار الفنون تبريز بود به طهران نيز رفته و افتخار شاگردي دكتر محمدخان كفري كرمانشاهي را هم داشت.

5ـ ميرزا غفّارخان ملقّب به شهاب لشكر (متوفي در 1322 هجري قمري)، در دربار شعاع السلطنه به سر مي برد.

فعلا جمع كثيري از نواده‏هاي مرحوم قوبولّي در تبريز ساكن و از آنان‏اند آقايان نصرت‏اللّه‏خان شهاب لشكر و فتحعلي‏خان جوانبخت و منصورخان پاورقي:

(1) ـ لغت چغتائي و تركي عثماني، تأليف شيخ عثمان بخاري، رسملي قاموس عثماني و الدراري اللامعات ديده شودـ

(2) ـ اين كتاب در سال 1306 تأليف شده است.

(3)ـ گويا مراد »انوار ناصريه« است.

برگرفته از: مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني تبريز »بهار 1351 ـ شماره 101.صفا





حجت الحق ابوعلي سينا در سوم صفر سال 370 هـ.ق در خرميثن ـ از توابع بخارا در تركستان(ازبكستان كنوني) ـ به دنيا آمد و در روز جمعه اول رمضان 427 هـ.ق در همدان درگذشت. 


حجت الحق ابوعلي سينا در سوم صفر سال 370 هـ.ق در خرميثن ـ از توابع بخارا در تركستان(ازبكستان كنوني) ـ به دنيا آمد و در روز جمعه اول رمضان 427 هـ.ق در همدان درگذشت.

آرامگاه اين دانشمند در كنار خيابان بوعلي قرار دارد كه در دوره اخير به جاي بناي قديمي ساخته شده است. اين بناي برجي توسط مهندس هوشنگ سيحون به تقليد از بناي گنبد قابوس (397هـ.ق) طراحي شده است. اختلاف عمده برج آرامگاه بوعلي سينا با گنبد قابوس، در مقياس كوچك آرامگاه بوعلي، تعداد پره هاي برج و نيز در فقدان جدار برجي آن است.

بناي گنبد بتوني مخروطي شكل اين برج، بر روي دوازده پايه بلند از بتون مسلح قرار گرفته است. ارتفاع هر پايه برج از كف زيرين آرامگاه تا زير گنبد جمعاً 22/95 متر، پهناي هر پايه كه قسمت كوچكي از شعاع برج به شمار ميرود

در پايين، 1/17 متر و در بالا 92سانتيمتر، ضخامت هر پايه كه طبعاً قسمت كوچكي از محيط برج را تشكيل ميدهد 35 سانتيمتر، شعاع گنبد مخروطي شكل آرامگاه، 2/05 متر، ارتفاع مخروط،3/80 متر، ارتفاع تمام هيأت گنبدي شكل نوك آرامگاه 5/95 متر، ارتفاع اصلي آرامگاه 6/10 متر، و بلندي مجموع بنا تا نوك برج، كمي بيش از 28 متر است.

مدخل اصلي بنا از سمت مشرق بوده، ايواني به عرض 3/15 و طول قريب 30 متر داراي يك رديف ستون ساده شامل ده ستون مدور كه قطر هر كدام در پايين 95 سانتيمتر و در بالا 75 سانتي متر به ارتفاع 4/10 متر است و از چهار پارچه سنگ گرانيت تشكيل شده، در جلوي بنا تعبيه شده است. وسط اين ايوان، در محكم و باشكوهي است كه از آن به دهليز مجلل آرامگاه داخل ميشوند. بر بالاي اين در به خط ثلث برجسته بر لوحه مرمري يكپارچه اين آيه مرقوم است: "و من يؤت الحكمة فقد اوتي خيراً كثيرا (بقره، 272)" چون به دهليز ـ به طول 8/70 و عرض 6/30 مترـ وارد شوند، سمت رو به رو، مدخل آرامگاه ابدي شيخ قرار دارد كه در ورودي آن به طرحي شيوا از مشبك آهني ساخته شده است و عرض و ارتفاع آن، 1/19و 1/4 متر است. در طرفين دهليز و نزديك ديوار، دو سنگ قبر بر روي سكوهاي كوتاه مناسبي بر زمين قرار دادهاند كه يكي بر روي قبر قديم بوعلي سينا بوده و ديگري سنگ قبر قديم "ابو سعيد دخدوك" ـ دوست ابوعلي سينا ـ بوده است.

سنگ قبر قديم بوعلي سينا به صورت دو طبقه پلهاي حجاري شده و بالاي آن تقريباً منشور شكل است. اين گونه سنگ قبر در دوره مغول و بعد از آن زياد معمول بوده است. بر روي بدنه و حاشيههاي چهار طرف اين سنگ قبر، به خط نسخ غير مرغوب، تمام آيه 25 و ابتداي آيه 26 سوره آل عمران و دو بيت شعر زير نوشته شده است: "حجت الحق ابوعلي سينا در شجع آمد از عدم به وجود در شصا كرد كسب جمله علوم در تكز كرد اين جهان بدرود" كلمات شجع، شصا و تكز، به ترتيب به حساب ابجد، 373، 391، 427 ميشود كه بنابر ابيات فوق، اشاره به سال تولد، سن 18 سالگي شيخ كه تمام علوم را فراگرفته بود و سرانجام سال وفات حكيم دارد. چون از دهليز بگذرند و وارد محل اصلي آرامگاه گردند، قسمت سفلي، دوازده پايه برج آرامگاه در ميان فضاي چهارگوش اين قسمت جلب نظر ميكند كه در ميان آنها، قبر ابو علي سينا و دوستش "ابوسعيد دخدوك" تعبيه شده است و تخته سنگ مرمر يكپارچهاي به طول و عرض 1 متر روي آنها را ميپوشاند. در بالاي ديوارهاي داخلي محوطه مربع آرامگاه، بيست بيت از قصيده معروف عينيه ابن سينا نوشته شده است. محوطه داخل آرامگاه در خروجي مستقلي به طرف مغرب دارد. قطر ديوار بناي آرامگاه به طرف مغرب 4/40 متر، ارتفاع آن14/70 و طول آن 65/10 متر است. تمام ساختمان آرامگاه بوعلي سينا بر روي صخره طبيعي كوهستان تحتاني زمين اين قسمت، يعني از عمق 9 متري با سنگهاي لاشه و ماسه و آهنگ و سيمان ساخته شده و بناي مذكور، بر روي چنين شالوده محكمي قرار گرفته است
منبع:اذربايجانيان مقيم كانادا:http://www.heyderbaba.ca/haber_detay.php?haber_id=578





نام و نام خانوادگي:
پروفسور ابولحسن آستانه اصل

محل وسال تولد:
تبريز1348 شمسي

محل سكونت فعلي:
امريكا

عرصه فعاليت:
زلزله شناسي

استاد و رئيس بخش زلزله شناسي دانشگاه بركلي آمريكا متولد تبريز و شاگرد اول سال 1348 رشته راه و ساختمان دانشگاه پلي تكنيك تهران است. وي در سال 1998 موفق به دريافت جايزه T.R.Higgins كه هرسال به يك نفر كه كار تحقيقاتي يا محاسباتي ارزنده اي در زمينه ساختمان هاي فلزي انجام داده باشد شد و تنها مسلمان و ايراني دريافت كننده اين جايزه ميباشد. اولين بار اين جايزه 30 سال پيش به پروفسور پوپوف (كه كتابهاي تحليل سازه و فولاد وي همچنان در دانشگاه هاي ما تدريس ميشوند) تعلق گرفته بود.

از عمده تحقيقات ايشان مربوط به اثر برخورد هواپيماها به آسمان خراش ها و مقاوم سازي آسمان خراش ها در مقابل چنين حوادثي ميباشد كه بعد از حادثه 11 سپتامبر شروع كردند.





استاد در محل حادثه 11 سپتامبر در كنار آوار ساختمان هاي WTC شهر نيويورك در حال تحقيق:







پروفايل ايشان در سايت دانشگاه بركلي امريكا:
http://coe.berkeley.edu/faculty/facu...asl-abolhassan
http://www.ce.berkeley.edu/fac/astaneh-asl

سايت شخصي ايشان:
http://www.astaneh.net/

پروفسور از معدود تحصيلكرده هاي خارج از كشور ميباشند كه عاشق ديار خود بوده و هرگز زادگاه خود را فراموش نكرده اند.
ايشان از بنيانگذاران كنفرانس بين المللي مقاوم سازي ايران ميباشند كه اين كنفرانس بين المللي همه ساله با شركت دانشمندان و استادان دانشگاه هاي معتبر دنيا از جمله انگليس و آلمان و تركيه و ......... در تبريزبرگزار مي شود.




+0 به يه ن
یاییلیب : چهارشنبه 31 فروردین 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : علمي،فرهنگي،تاريخي | 0 باخيش لار
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRuKizYNxGUh8P-y3pkJAp6Vbeq8IZMsMdvGzDYeSQOFoAEoZKqZbSI0k4


جام جم آنلاين: پرفسور محسن هشترودي رياضي دان برجسته و مشهور در 22 آذرماه سال 1286 شمسي در شهر تبريز و در خانواده*اي فرهيخته و مذهبي كودكي به دنيا آمد كه او را محسن نام نهادند. پدرش همچون اكثر آذريها مردي بود كوشا و با همت كه چهارده سال در نجف اشرف تحصيل كرده بود. 
يك روحاني وارسته و پرهيزگار كه چون از نجف به تبريز برگشت اشراف و اعيان شهر براي او هداياي بسيار فرستادند و او كه انساني وارسته بود تمام هديه*ها را پس فرستاد حتي هديه صولت السلطنه را رد كرد. او در كنار ستارخان سردار ملي به مبارزه پرداخت و در دور اول و دوم به نمايندگي مردم تبريز به مجلس شورا رفت .

حاصل زندگي پر بار پروفسور هشترودي را نمي*توان به سادگي با معيارهاي كمي قياس كرد، وي طي سالهاي استادي خود شاگردان برجسته*اي تربيت نمود كه هر كدام راه او را پيش گرفتند و مايه سر بلندي ملت ايران شدند. حاصل شصت و نه سال زندگي پر ثمر علاوه بر كارهاي فرهنگي، علمي و مديريت هاي فرهنگي، مقاله*ها و كتابهاي بسياري است، كه مشهورترين آنها به قرار زير است:

• نظريه اعداد 
• دانش و هنر 
• تمرينهاي رياضيات مقدماتي 
• سايه*ها 
• سير انديشه بشر 
• les connexions normal affines et weyliennes 
• sur les espaces de rimann de weyl et de schouten 

سالشمار زندگي پرفسور دكتر محسن هشترودي

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQoNAPiBWYsSLbi6um7JSosSJYbAy9nCImQDXRMs82X0gumrDZGfM8JxHNc


1286- تولد در شهر تبريز مصادف با بيست و دوم آذرماه.
- عزيمت و مهاجرت دائمي به تهران بهمراه خانواده، چهل روز پس از تولد.

1292- شروع به تحصيل در مدرسه سيروس و ادامه تحصيل در مدرسه اقدسيه.

1299- شروع به آموزش زبان فرانسه در سن 13 سالگي.

1300- ادامه تحصيل در مدرسه دارالفنون از كلاس هشتم به بعد.

1304- اتمام دوره دبيرستان در دارالفنون.

1307- اعزام به اروپا براي تحصيل در رشته پزشكي از طرف وزارت فوائد عامه.

1308- انصراف از تحصيل در رشته پزشكي و بازگشت به ايران.
- ورود به دارالمعلمين مركزي. ( دارالمعلمين مركزي بعدها دانشسراي عالي و سپس دانشگاه تربيت معلم ناميده شد ).

1311- فارغ التحصيلي از دانشسراي عالي با درجه ممتاز و به عنوان شاگرد اول.
- عزيمت به كشور فرانسه بهمراه دومين گروه فارغ التحصيلان.

1312- كسب امتياز اول در امتحانات آناليز عالي در پاريس.
- اخذ دومين ليسانس خود در رشته رياضي از دانشگاه سوربن در مدت زمان 2 سال.

1315- راهنمايي و تصويب رساله دكتراي توسط رياضي دان نامدار( الي كارتان ).
- اخذ مدرك دكتراي دولتي ( راتا ) بهمراه دكتر محمد علي مجتهدي.

1316- آغاز تدريس رياضيات، هندسه، حساب و آناليز در دانشكده ادبيات، علوم و دانشسراي عالي.

1320- اخذ رتبه استادي تمام در دانشسراي عالي.

1321- اخذ كرسي مكانيك تحليلي گروه آموزشي رياضي دانشگاه تهران.
- پذيرش رياست اداره تعليمات متوسطه اداره فرهنگ تهران.
- دريافت امتيازهفته نامه (( نامه كانون ايران )) از شوراي عالي فرهنگ.

1322- حضور فعال در اعتراض و اعتصاب استادان و دانشجويان دانشگاه تهران براي استقلال دانشگاه از وزارت معارفه.

1323- ازدواج با خانم "رباب مديري" ( تولد دو فرزند دختر و يك پسر).
- انتشار رساله تحت عنوان مسئله مليت.

1325- راه اندازي و هدايت مجمع فلسفي با عضويت اشخاصي چون امير حسين آريان پور، ابوالحسن فروغي، حسينعلي راشد و ...

1326- پذيرش استادي راهنماي رساله دكترا ( الكساندر سمباد آبيان ) با عنوان هندسه ترسيم فضاي چهار بعدي.
- انتشار رساله علمي در باب التصاقهاي ناهنجار به زبان فرانسه.

1329- حضور در كنگره بين المللي رياضي دانان هاروارد به عنوان نماينده دانشگاه تهران.
- عضويت در موسسه مطالعات پيشرفته دانشگاه پرينستون آمريكا به درخواست رياست دانشگاه پرفسور اوپن هايمر.
- تدريس در ترم پاييزه دانشگاه هاروارد.
- انجام مصاحبت و گفتگوهاي پي در پي با انشتين در اين ايام.

1330- بازگشت به ايران و قبولي مسئوليت رياست دانشگاه تبريز بمدت يكسال.

1332- حضور در كنگره بين المللي رياضي دانان آمستردام بعنوان نماينده دانشگاه تهران.
- چاپ مجموعه اشعار خود تحت عنوان (( سايه ها )).

1335- ايراد سخنراني در كنگره طوسي در دانشگاه تهران.
- ميزباني چند روزه از رياضي دان برجسته مقيم آمريكا( زاريسكي ) در منزل خود.

1336- حضور در كنگره بين المللي رياضي دانان زبان لاتين در شهر نيس فرانسه.
- انتخاب به رياست دانشكده علوم براي يك دوره 3 ساله از طرف شوراي استادان دانشكده.
- عدم پذيرش پيشنهاد رييس موسسه تحقيقاتي ( كالج دو فرانس ) مبني بر همكاري.
- سخنراني در باب ( تجسم و تصوير ) به دعوت بديع الزمان فروزانفر نايب رييس انجمن ايراني فلسفه و علوم انساني دانشكده معقول و منقول.
- ايراد سخنراني در كنگره آزادي و فرهنگ تحت عنوان (( تاثير علوم در ادبيات و هنر )).
- چاپ متن سخنراني استاد در كتاب سفينه غزل و تجديد چاپ هاي متعدد.
- تلاش بسيار و مستمر براي تصويب تبصره الحاقي به قانون استخدام مهندسان و فارغ التحصيلان رشته هاي علوم.
- ارائه طرح و پيشنهاد تاسيس كانون فارغ التحصيلان دانشكده علوم.
- هدايت سازمان صنفي دانشجويان و عهده داري مسئوليت آن به مدت 3 سال.

1337- حضور در كنگره بين المللي رياضي دانان در شهر ادينبورگ انگلستان و گفتگو با بزرگاني مثل برتراند راسل.

1338- عضويت در انجمن اتحاديه بين المللي فضا به پيشنهاد رئيس انجمن.
- راه اندازي دوره فوق ليسانس رياضي در ايران.

1340- قبول عهده داري رياست هيات تحريريه نشريه فرهنگي، علمي و هنري كتاب هفته با همكاري منوچهر آتشي و احمد شاملو.
- چاپ مجموعه مقالات در زمينه هاي ادبي و مباحث كلي علمي تحت عنوان (( دانش و هنر )).

1343- حضور در كنگره بين المللي ژئومتري در صوفيه.

1347- ارائه پيشنهاد تشكيل انجمن رياضي و انجمن معلمان رياضي به مفهوم عام به مدير مجله يكان.

1348- بازنشستگي پس از 31 سال استادي تمام وقت از دانشكده علوم بنا به پيشنهاد و تقاضاي خودش.
- قبولي پيشنهاد رياست كانون فضايي ايران.
- انتصاب بعنوان رياست هيات امناء و شوراي نويسندگان مجله فضا.

1349- حضور در اولين كنفرانس رياضي كشور.
- اخذ لوح استاد ممتازي دانشگاه تهران.
- عضويت در هيات امناء مدرسه عالي علوم اداري و بازرگاني قزوين وابسته به وزارت علوم و آموزش عالي بمدت 3 سال.

1350- حضور در دومين كنفرانس رياضي كشور.

1351- حضور در سومين كنفرانس رياضي كشور.
- ايراد سخنراني در كنگره تحقيقات ايراني در دانشگاه تهران.

1352- در گذشت نابهنگام دختر بزرگش در فرانسه.
- اعزام همسرش به آلمان براي درمان و دوري از وي.

1355- افزايش تالمات روحي و جسمي ناشي از بيماري همسر و فوت فرزند.
- بر اثر ايست قلبي در 13 شهريور ماه جان به جان آفرين تسليم و در 17 شهريور از مسجد دانشگاه تهران تا بهشت زهرا تشييع و اينچنين جاودانه شد.

روحش شاد و قرين رحمت باد.

از بيانات دكتر هشترودي:

دانش در جست و جوي چيزي است كه هست ولي هنر در پي آفرينش چيزي است كه نيست. اگر هنرمند امروز سرسام زده به نظر مي آيد، به دليل آن است كه گناه ناخواسته دانش را معصوم ديگري كه همان هنرمند است، بايد با اشك چشم تائيد كند.
دكارت مي گويد: مي انديشم پس هستم.
من مي گويم: هستم پس مي انديشم.


+0 به يه ن
یاییلیب : چهارشنبه 31 فروردین 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : علمي،فرهنگي،تاريخي | 0 باخيش لار


پرفسور يحيي عدل پدر جراحي نوين ايران




پروفسور يحيي عدل، در سال 1287 در تبريز متولد شد. پرفسور يحيي عدل از تيره عدل طباطبائي هاي تبريز است.فرزند مكرم الملك.پدرش كه بعدها لقب قائم مقام يافت ،در زمان قاجار حكمراني چند ايلت از جمله گرگان ، كردستان و كرمانشاه را داشت.مدتي نيز جانشين حاكم تبريز بودند .در زمان ولايتعهدي احمد شاه ، كفالت حكومت آذربايجان را داشتند و در دوره رضا خان هم چهار دوره متوالي وكيل مجلس شدند.

وي تحصيلات ابتدائي را تا كلاس هشتم در تبريز گذراند و پس از آن همراه خانواده به كرمانشاه رفت و در آن جا ادامة تحصيل داد. در سال 1303، همراه با برادرش به پاريس رفت و در سال 1309 وارد دانشكدة پزشكي پاريس شد. در سال 1317، پايان نامة دكتري خود را در باب «درمان آدنوپاتي سلي» تدوين كرد و به دريافت مدال نقره از آن دانشكده نايل آمد.

پس از پايان دورة تحصيلات، به رغم اصرار استادان دانشكدة پزشكي پاريس، به واسطة جو ضد خارجي پاريس، در سال 1318 به ايران بازگشت. وي به دعوت پروفسور اُبرلن، براي تدريس در دانشكدة پزشكي انتخاب شد و ضمن تدريس، در بيمارستان سينا نيز مشغول به گذراندن دورة سربازي شد و مسئوليت بخش جراحي آن جا را بر عهده گرفت. مرحوم عدل در آغاز ، به انواع جراحي ها از جمله جراحي قفسه صدري اهتمام ورزيد.درمان جراحي دمل*هاي ريه و بيماري هاي جنب ، قبل از او، در دانشكدة پزشكي و دارالفنون تدريس مي شد، ولي در زمان وي، شكل علمي و تازه تري به خود گرفت. . عدم آشنايي با بيهوشي مدار بسته در آن دوران ، مانع اصلي عمل توراكوتومي بود ولي مرحوم عدل با استخدام فردي فرانسوي كه قادر به انجام بيهوشي مدار بسته بود ، اولين جراحي ها را با اين روش در بيمارستان سينا انجام داد . گروه اول شاگردان وي نيز گاهگاهي اقدام به اين كار مي كردند . استاد عدل به لزوم تخصصي بودن و تمركز جراحي توراكس نيز آگاه بود . بزرگترين هنر ايشان آن بود كه ترس جراحان را از عمل جراحي زايل كرد و به آنها اعتماد به نفس داد.

پروفسور عدل، اولين پزشكي است كه نخستين جراحي *هاي مختلف بدن را در ايران انجام داد و در اين زمينه شاگردان بسياري تربيت كرد. وي همچنين، از پزشكان معالج آيت*الله كاشاني، آيت*الله بروجردي و دكتر مصدق بوده است.

او مكتبي در ايران پايه گذاري كرد كه به مكتب عدل شهرت دارد. شاگردانش قبل از انقلاب مجله*اي به نام مكتب عدل منتشر مي*كردند كه حاوي آخرين اطلاعات علمي در اين رشته بود.

يحيي عدل را، «پدر جراحي ايران» مي*نامند. از زنده ياد استاد عدل ، ده ها كتاب و مقالة علمي معتبر به جا مانده كه به عنوان منابع ارزشمند علمي، مورد استفادة دانش دوستان قرار مي گيرد .

پروفسور عدل، بنيانگذار جراحي نوين ايران، در چهاردهم بهمن 1381، در تهران دار فاني را بدرود گفت.


یارپاق لار : 1 2


Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : Blogskin.ir