تورك مشاهير و مفاخير لر
AZƏRBAYCAN,QAŞQAE,TÜRKMƏN,XƏLƏC ،ƏFŞAR VƏ...
+0 به يه ن
یاییلیب : چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : سياست و مدنيت | 0 باخيش لار
دكتر حسين محمدزاده صديق در 15 تيرماه 1324 در محلهي باستاني سرخاب تبريز واقع در دامنههاي كوه «عينالي» ديده به جهان گشودندپدرشان نوهي آقا ميرعلي سرخابي صاحب كتاب ربيع الشّريعه و پيشنماز مسجد و مادر ايشان، دختر عباسقلي خان از خوانين اردبيل و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قيام شيخ محمد خياباني بود كه در گير و دار مشروطه به تبريز كوچيده و در محلهي سرخاب ساكن شده بودمادر پرهيزگار ايشان، نام حسين را به او برگزيد تا ياد آور روشنگريهاي امام حسين (عباشددر كودكي او را به مسجد جامع تبريز فرستادند و در ?نجا نزد آقا ميرزا غلامحسين هريسي، آقا ميرزا عمران و مرحوم وقايعي مشكات تبريزي به تعليم قرآن، فلسفه اسلام، فقه، احكام و اصول دين مشغول شدپس از آن، ايشان را به مكتب خانه فرستادندحسين كهيا سال داشت به خاطر استعداد و تيزهوشي، در مسجد و گاهي در منزل آنچه را آموخته بود به افراد بيسواد محله تعليم ميداد و توانست تعداد زيادي از آنان را باسواد كنددر سال1331 پدرش به عنوان مسؤول پست و تلگراف به روستاي خمارلو در مرز شوروي اعزام شدحسين، فرزند ارشد خانواده كلاس اول ابتدايي را در روستاي خداآفرين گذراندپس از آن مجددا به تبريز بازگشتند و در مدارس خيام و حكمت به ادامه تحصيل مشغول شدنديكي از وقايع تلخ دوران كودكي استاد درگذشت پدربزرگ مادري بودمؤانست با عباسقلي خان پدربزرگ مادريدر دوران كودكي در شكل گيري بلندنظري و آرمانجوييشان تأثير بسزايي داشت.در سال 1337 تحصيلات ابتدايي را به پايان رسانيده و در رشتهي علوم ادبي در دبيرستان مشغول به تحصيل شدنداستعداد فراوان و عشقشان به ادبيات تا حدي بود كه در دبيرستان او را «شاعر» خطاب ميكردنديكي از نوآوريهاي ايشان اين بود كه نكات كليدي و مهم دروس دبيرستان از جمله رياضي، فيزيك و دروس طبيعي را – براي سهولت در يادگيري به صورت شعر درآورده بودندذوق سرشار ايشان باعث شد تا در همان سنين نوجواني براي خود كتابخانهاي بسازند و به هر كدام از كتابها مهر زده و شمارهي ثبت مخصوص بدهنداز جملهي نكات بارز دوران نوجواني استاد، آشنايي، مطالعه و تلاش وافر ايشان از اوخر دورهي راهنمايي براي يادگيري الفباي اوستايي و خواندن متون مربوط به آن استاين مهارت باعث شد كه استاد دروس دبيرستان خود را به زبان تركي و به الفباي اوستايي بنويسند، و اين در حالي بود كه همكلاسيها سعي ميكردند از اين خطوط غريب سر در بياورندپس از طي دوران تحصيل در دانشسرا، مشغول به تدريس در روستاهاي آذربايجان از جمله هريس شده و در همان حال به تحصيل در رشتهي ادبيات دانشگاه تبريز همت گماشتندايشان در كلاسهاي درس، خواندن و نوشتن را به شاگردانشان به زبان آذربايجاني آموزش ميدادنداين كار در رژيم پهلوي دردسرهاي فراواني را برايشان به همراه آورد ولي همچنان پايمردي كردندو اما نخستين مقالهي ايشان «فرشته ميترا و عيد مهرگان» بود. در همين زمانها افرادي چون صمد بهرنگي، عليرضا اوختاي، بهروز دهقاني، بهروز دولت آبادي و مفتون اميني با استاد مجالست داشتند كه حاصل اين نشستها نشر مجلهي «آدينه» بود. اين نشريه كه به زبان تركي نوشته ميشد اولين تلاش جدي آنان در دوران خفقان شاهنشاهي جهت گسترش و احياء زبان مادري بود. مقالات اين جوانان صاحب انديشه، پس از آن در نشريات ديگر سراسر كشور از جمله: خوشه، اميد ايران، وحيد، ارمغان، راهنماي كتاب و . . . انتشار يافت. ايشان مقالهي داستانهاي دده?قورقود را در همين زمان نوشته و در مجله وحيد چاپ كردند.در اثر همين حركتها مردم با گنجينههاي علم و ادب خطهي آذربايجان هر چه بيشتر آشنايي حاصل كردند. گنجينههايي كه در زير گرد و غبار خودكامگي ستمشاهي پنهان شده بود. در سال 1347 مجله «هنر و اجتماع» را در تبريز به دو زبان تركي و فارسي منتشر ساختند كه پس از چاپ هفتمين شماره، توسط ساواك دستگير و به زندان روانه شدند. پس از مدتي از زندان آزاد گرديدند، ليكن مدرك ليسانسشان را تا سال 1350 نگه داشتند و ندادند. دو سال قبل از اين تاريخ (1348) توسط دانشگاه استانبول پذيرفته شدند ولي ايشان را ممنوع الخروج كردند. در سالهايي كه در دبيرستانهاي اردبيل تدريس ميكردند با همكاري دانش آموزان به گردآوري فولكلور و ادبيات شفاهي آذربايجان همت گماشته و سعي كردند در جلسات خصوصي به دانش آموزان، خواندن و نوشتن به زبان مادري را بياموزند. به همين دليل ساواك در شهر اردبيل استاد را احضار كرده و 41 روز تحت آزار و بازجويي قرار دادند اما نتوانستند تهمت خود را دال بر وابستگي به احزاب اثبات كنند لاجرم ايشان را فقط به جرم اقدام عليه امنيت كشور به دادگاه نظامي كشاندند و ايشان را به شش ماه زندان و پنج سال تعليق از خدمت دولتي محكوم كردند. پ?يمردي و استواريشان باعث شد كه در زندان هم به آموزش زبان تركي مشغول شوند و به اين خاطر مدتي را نيز در انفرادي محبوس گرديدند. استاد در همين ايام، سه دفتر شعر با عنوان قالادان قالايا، هاني بس يولداشين اؤردك و ساواش نغمهلري سرودند كه آن دفترچهها را به همبندان خويش سپرند ليكن آن همبندان حق امانت را به جا نياورده و تا كنون آن دفترچهها را به ايشان تحويل ندادهاند. پس از آنكه از زندان آزاد شدند ايشان را مجبور به ترك تبريز كردند. لاجرم به تهران آمدند تا به كاري مشغول شوند. در اين زمان در انتشارات اميركبير و به صورت غير رسمي در هنرستان به كار پرداختند. در اين سالها كتاب شعر صمد بهرنگي منظومهسي را سرودند. بعد از گذشت مدتي در صدا و سيما مشغول به كار شدند. اما پس از نه ماه، از طرف ساواك رد صلاحيت گرديدند. از سال 1351 تا 1357 وارد دورهي تازهي انتشار كتابهاي خود شدند. استاد در اين سالها در اولين كتابشان تحت عنوان «واقف، شاعر زيبايي و حقيقت» به بررسي كوتاه در زمينهي ت?ريخ ادبيات تركي ميپردازند. از جمله ديگر كتابها ميتوان قصههاي روباه در ادبيات شفاهي آذربايجان، داستانهاي كچل در ادبيات شفاهي آذربايجان، نمايشنامههاي ميرزا آقا تبريزي، منظومه آرزي و قمر، تاريخ آذربايجان، فلسفه تكاملي، انقلاب بورژوازي در انگلستان و . . . را نام برد. ايشان در همين سالها كتاب عاشيقلار را چاپ كرد كه نخستين تحقيق در اين زمينه بود.
یارپاق لار :


Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : Blogskin.ir