تورك مشاهير و مفاخير لر
AZƏRBAYCAN,QAŞQAE,TÜRKMƏN,XƏLƏC ،ƏFŞAR VƏ...
+0 به يه ن
یاییلیب : یکشنبه 19 تیر 1390 | یازار : صاديق صاديقي | بؤلوم : شعر،موسيقي و ادبيات | 2 باخيش لار

استاد سخن،شاعر نغز گفتار و دلسوخته مرحوم حاج رضا صراف تبريزي در سال 1271 هجري قمري در محله ي راسته كوچه تبريز در دربند حصار ديده به جهان گشود.در سن 12 سالگي پدر خود را از دست داد به ناچار براي گذراندن زندگي به شغل پدرش يعني صرّافي روي آورد.مغازه اش در تيمچه ي حاج سيد حسين ميانه قرار داشت.در حين تجارت،به آموختن ادبيات فارسي و عربي پرداخت.
حاج رضا صراف هميشه در محافل علمي و ادبي شركت داشت و از سال 1291 ه .ق (از 20سالگي) يكي از اعضاي برجسته انجمن ادبي صفا بود كه جلسات انجمن در خانه وي تشكيل مي شد.او هميشه از محضر اديب نامدار مرحوم « لنكراني » پيش كسوت اين انجمن استفاده مي برد.

صراف در عمر كوتاه خود در حدود 2500 بيت شعر سروده كه علاوه بر غزليات،اشعار نغزي در موضوع حادثه ي كربلا سروده كه حكايت از علاقه مندي و اظهار ارادت شاعر به ساحت مقدس معلم بزرگ شهادت حضرت حسين ن علي(ع) دارد و بيش از نصف ديوانش به مراثي و مدايح اهل بيت(ع)اختصاص يافته است.در حقيقت صرّاف يكي از 4 شاعر بزرگ مرثيه سراي 100-150 سال اخير بوده است.
برخي از شاعران او را سعدي تركي سرا و برخي ديگر او را با نظامي مقايسه كرده اند.شخصيت ادبي صراف چنان از عظمت و ابهت برخوردار است كه شعراي بعد از او از جمله غزلسراي معصر علي آقا واحد تحت تاثيرش قرار گرفته.همچنين استاد شهريار از او چنان متاثر گرديده كه او را به عنوان يكي از نوابغ ادبي آذربايجان مورد ستايش قرار داده است.
صراف نه ماه پس از صدور فرمان مشروطيت در 17 ربيع الاول سال 1325 در سن 54 سالگي به دنبال ابتلا به بيماري  آسم در تبريز چشم از جهان مي بندد.

بي گمان حاج رضا صراف تبريزي يكي از قله هاي هميشه بلند شعر تركي و به تعبير شهريار:از نوابغ ادبي آذربايجان است. در عرصه ي غزل،شور انگيز ترين و لطيف ترين غزل هاي زبان تركي به زبان ساده و بياني شيوا و عاطفي از ذوق و قريحه ي سرشارضراف تراوش كرده است.در زمينه ي مدح،مرثيه و ثنا گستري آل علي(ع)بي شك صراف از مردمي ترين و دلسوخته ترين شاعران شيعي است.سوگ سروده هاي وي در ماتم سالار شهيدان امام حسين(ع) و يارانش ورد زبان عاشقان اهل بيت(ع) در ايران،جمهوري آزربايجان،تركيه،داغستان و قفقاز است.

سادگي و رواني از ويژگيهاي بارز زبان شعري صراف است.به گونه اي كه كمتر متخصصي جرأت تصحيح ديوان صراف را دارد.تعبيرات پيچيده و كلمات مهجور و فضل فروشانه از ساحت شعر او به دور است.البته صراف،سادگي زبان و رواني بيان را با سَيَلان عاطفه،روشني انديشه و صنايع ادبي در هم آميخته و با استفاده از صنايع لفظي و معنوي همچون تشبيه،حقيقت و مجاز،طباق،مراعات النظير،لف و نشر،تجنيس،ارسال المثل و... سخن را غنا و استحكام بخشيده و به نهايت شيوايي و زيبايي رسانده است.با آوردن گوهر هاي معاني بكر و با الهام از ملكوت روشني بخش فكر،بر بار معرفتي شعرش افزوده و با دميدن روح احساس و عاطفه و ساختن تصاوير دل انگيز و تشبيهات رنگارنگ . گاه با نازك خيالي به شيوه ي شاعران سبك هندي كلام خود را دلنشين و ماندگار كرده است. در زير يكي از سروده هاي ايشان را كه درباره كربلا سروده است را خواهيد خواند.

هله گۆلشَنين گـۆلــۆ سـوْلمئـيــوب

آنــام آغـــلامـــا، بــاجێـــم آغـــلامــا

هله ساغـدێ قارداشـۇن اؤلمئيـوب

آنــام آغـــلامـــا، بــاجێـــم آغـــلامــا



آنامێن عزيزه قێزێ باجێم

هله اوْلما مايل-ي-درد-وْ-غم

قوْشۇنۇم دۇرار هامێ بير به بير

هله ياتمئيوبدي اسير عَلَم

هله صاحب-ي-عَلَم اؤلمئيوب

هله ائتمئيوبله قوْلۇن قلم

هله مشكي قانيله دوْلمئيوب

آنام آغلاما، باجێم آغلاما



هله قۇملار اۆستۆنه دۆشمئيوب

باجێ اكبرين قد-ي-نورسي

گۆن ائوينده* ظۆلميله قالمئيوب

هله پاره-پاره جنازه‌سي

هله خئيمه‌لرده‌ن اۇجالمئيوب

یارپاق لار :


Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : Blogskin.ir