
روزي روزگاري ميان قوم اوغوز پهلواني بود به نام « دومرول ديوانه سر». او را ديوانه مي گفتند براي اينكه در كودكي نه گاو نر وحشي را كشته بود و كارهاي بزرگ ديگري نيز كرده بود. حالا هم بر روي رودخانه ي خشكي پلي درست كرده بود و تمام كاروانها و رهگذرها را مجبور مي كرد كه از پل او بگذرند. از هر كه مي گذشت سي« آخچا»** مي گرفت و هر كه خود داري مي كرد و مي خواست از راه ديگري برود، كتكي حسابي نوش جان مي كرد و چهل آخچا مي پرداخت و مي گذشت.
شما هيچ نمي پرسيد دومرول چرا چنين مي كرد؟
او خودش مي گفت كه: مي خواهم پهلوان پرزوري پيدا شود و از فرمان من سرپيچي كند و با من بجنگد تا او را بر زمين بزنم و نام پهلواني ام در سراسر جهان بر سر زبانها بيفتد.
دومرول چنين دلاوري بود.
آرديني اوخو

داستان قارامليك از مجموعه داستانهاي حماسي-ملي آذربايجان ميباشد.
اتفاقات در قرن ششم هجري در دوران حكومت اتابكان آذربابجان رخ ميدهد.
قارامليك حال حاضر يكي از محلات مشهور تبريز ميباشد. ليكن در دوران «اتابك قيزيل ارسلان» (از حكمرانان سلسله اتابكان آذربايجان) قارامليك نام پهلواني آذربايجاني مي بود.
آرديني اوخو

آرديني اوخو